آی ادامها، آی ادامها! به کجا فریاد کنم؟! به کجا داد بزنم و غم ابراز کنم؟! به کجا دویدن کنم و اشک جاری؟! به کجا؟! به کجا؟
با هم چه میکنیم؟! با هم چرا اینچنان خشم الود بازی میکنیم؟! با هم چرا اینگونه نا مهربانانه رفتار میکنیم؟! این را از کجا آموخته ایم که اینگونه بافتهٔ تنمان و فکرمان و شعورمان شده که حتی به پدری و مادری و پیری و جوانی هم رحم نداریم؟
خدایا با ما چه میکنی؟! درد دارم، درد دارم! آی ادامها، درد دارم
خدایا، خدوندگارا! دانه دانه اشکی که میریزم میخواهم آب چشمههای بهشتی شود که بهشتیان آینده از آن شراب قاشق میکنند و نوش جانشان می شود! لحظه لحظه آهی که میکشم، میخواهم بشود موسیقیٔ محصور کنندهٔ باغی که بهترینانت را در آسمانِ هفتم جایگاه گذاشتی، آن روز که من در جهنم سوزانت فریاد هم نمیتوانم براورم! خدایا، نه بهشتی میخواهم و نه حوری بهشتی، نه شرابی میخواهم و نه شیرینترین سیبهای ناتمام بهشتیت را. خدایا، تکلیف مرا امروز روشن کن که فردا حتی شاید وجودت را هم یاد نداشته باشم
خدایا، عآدتت شده نا برابرانه "مردم" را به "قضاوت" هم نشاندن؟! عآدتت شده بلند گو را دست صدا بلندان دادن؟! عادتت شده "آقایان" را حق به جانب کردن؟! عادتت شده "پیروزی" را از آن "سلحشوران" کردن؟! عآدتت شده "تعجب" را از آن ما کردن؟! عآدتت شده "سینماگران" را "فاحشه" خواندن؟! عآدتت شده "سکوت" ما را مضحکه کردن؟! عادت کردی به رویت لبخند زدیم؟! عادت کردی به تو توکّل کردیم؟! عادت کردی گفتیم خداوند اسلام گفت که "محمد" "فاطمه" را بالای سرش میگذاشت که به بربران عرب بگوید زن ارزشی والا دارد؟! عادت کردی گفتیم که خدای مسلمانان فرمود که دخترانتان را زنده به گور نکنید که زنان مانند مردانند و مستحق زندگی کردن؟! عادت کردی بر دیوارهامان نوشتیم که "محمد" فرمود که شما زنان را ارزشی بسیارست که دختران دیروز بودید و مادران امروز و فردا؟
خدایا این چگونه دینیست که مخلوق فرزند پرورت را عادت به ذلیل کردن دارند؟! خدایا این چگونه دینداریست که آنگاه که میخواهد مردان حکومتی را خطاب کند احترام جملاتش مادرش را هم انگشت به دهان میکند اما آنگاه که زنان سینمایی را خطاب میکند انگار که شیطان مار پیکر قصههای آدم و هوا را صدا میکند؟
از جان ما چه میخواهی که اینگونه آزارمان میدهی؟! از جان این بنده مخلوقت چه میخواهی که هم به او عرش کبریائی را قول میدهی و هم ذلیل عالم و آدمش میکنی؟! چه ظلمی به تو کردیم که تا امروز باید تاوان بدهیم؟! خدایا به اسم "ایرانی" فریاد کنم یا به اسم "زن"؟! به اسم "تودهای" یا به اسم "سبز"؟! به اسم "آشوبگر" یا به اسم "سینمایی"؟! گلاب به روی ماهت که میگویند لیاقت دیدنش را نداریم، گوز را به شقیقه ربط میدهند و ملت را بی خانمان عالم میکنند! آبرو دزدی میکنند و قضاوت بر عهده ریش کثیفان میگذرند
خدایا، این حق را چگونه به این آقایان دادی که من هم میخواهم. خدایا، "دزدی" کنم بلندگو میدهی دستم یا "تجاوز"؟! خدایا "دروغ" برایت ببافم به محضرت راه پیدا میکنم یا "فتنه"؟! خدایا "عبوسی" کنم عهدهدار مردمت میشوم یا "آدمکشی"؟! خدایا "خشم" بر بندگانت روا دارم مایه دار این دنیایت میشوم یا "نزول" گیرشان کنم؟! خدایا، "تندروی" کنم پست نا تمام دولتی مرا میدهی یا "کوچک فهمی"؟! خدایا
خدایا خوابی؟! یا خود را به خواب زدهای؟! خدایا اصلا میدانی چه میگویم یا تدارکات و آماده سازی بهشت و راهی کردن "مهدی"جان یاد ما را از خاطرت برده! خدایا با توام! خدایا هستی یا از اول هم نبودی؟
این نیایش در اعتراض به آنچه است که اینجا بین شده. طاقت دارید ببینید
No comments:
Post a Comment