Popular Posts

Friday 28 October 2011

چه کنیم اگه زندگی‌ داره حالمونو میگیره؟

 
چند وقتیه زندگی‌ اون شلنگ معروفشو باز کرده رومو گلاب به روتون، معطرم کرده حسابی‌. دوست و خانواده و استاد و همخونه و عزیز و غیر عزیز و همه رو کردم تو یه جعبه و هی‌ با چکش میزنم توی سر خودم. توی این گیر و دارِ چه کنم و نکنم، یکی‌ از همین روز‌ها تفألی زدم به گوگل عزیز تا یک چیزکی گیر بیاد که حال و احوالمو خوب کنه. حالا یه لیست از پیشنهادات مثبت گیرم اومده که "چه کنیم اگه زندگی‌ داره حالمونو میگیره؟!". پند اول این متن میگه که "متشکر باش"، نه از اون جوری که عادت داریم بگیم حتا اگه سیلی‌ خوردی به فال نیک‌ بگیر، نه از اونا نه،... از اون نوع که میگه : قبول، همه چیز بده، اما حتما اون ما بین چیزی هم پیدا می‌شه که مثبت باشه و بشه بخاطرش شکری به جا آورد. بر پایه همین پند الکترونیکی‌ تصمیم گرفتم که هر روز یه لیستی از اتفاقات مثبت اطرافم کپی‌ کنم اینجا و هر از گاهی‌ مروری بکنم و بلکه یکم انرژی مثبت خونم به صورت نمایی بره بالا! حالا از امروز که بخوایم صحبت کنم

صبح صبحانه به راه و دوش آب گرم و ناهار آماده که بذارم ته کیفم
امروز برگه حقوق این ماه رو استاد عزیز امضا کرد. ایشالا اجاره یک ماه ازش در بیاد
دوستی‌ کمک کردو‌‌ نمونه‌های منو زیر دستگاه با هم نگاه کردیم. باشد که نتایج مثبتی در آینده به دست آوری‌‌ 
ناهار با دوستان گل گفتیم و گل شنفتیم. از یک سری چیزهایی‌ که باید دوری می‌‌جستم دوری جستم و مثل همیشه مغزم رو خوره نمی‌خوره
دیروز در طی‌ پروسهٔ تز‌، پاراگرافی نوشتم که خودم لذت بردم. هنوز که هنوزه فکر می‌کنم چقدر خوب اون قسمت رو توضیح دادم، یا شایدم خوب پیچوندم.
همخونهٔ عزیز دیشب شام سالاد درست کرده بود. هرچند سالاد ته دل من رو هم نمی‌گیره، اما دستش طلا

دیگه جونم براتون بگه که فکر کنم همین‌ها به اندازهٔ کافی‌ اطلاعات مثبت باشه.تا فردا که ایشالا پر از اتفاقای مثبت دیگه باشه: گوش جان می‌سپاریم به این آهنگ



1 comment: