در گیرو داره استراحت اجباریه انتظاری، در این مورد اگر سوالی هست میتونم توضیح بدم، آخر هفته مشغول استراحت و دید و بازدید بودیم که یادمون رفت شنبه، ۱۰ دسامبر، روز جهانی حقوق بشر بود. خوشبختانه سری زدیم به دوست وبلاگ نویسی و ایشون مطلبی نوشته بودند که نه تنها یادمون آورد شنبه روز مهمی بوده، حداقل روی کاغذ، حتا چیزای جدید هم دیدیم و یاد گرفتیم
در موازات روزهای خستگی آور تز دکترا نوشتن، و با توجه به علاقههای شخصی، چند باری به طور خیلی جدی فکر کردم که بیا و بعد دکترا بریم سازمان ملل کار کنیم و سنگ حقوق بشر و فقر به سینه بزنیم. بسیار زیاد وبسایت سازمان ملل رو بالا و پایین کردم که چطور میشه توی این سازمان بزرگ ایده آلیست پر حرف هیچکاره استخدام شد. جای شما خالی آنقدر بند و تبصره و محدودیتهای سنی به چشمم اومد که بیخیال شدم دنبال اصل قضیه بگردم. هنوزم برام سواله که یعنی اونهایی که سازمان ملل کار میکنن همه از ۲۰سالگی میدونستن که میخوان اونجا کار کنن؟
بگذریم، توی همین گیر و دار، قرارداد اصلی حقوق بشر رو به فارسی پیدا کردمو، چند مورد اول رو خوندم و باقیش رو ذخیره کردم توی حافظهٔ کامپیوترم و گفتم ایشالا دوباره میام جدیتر میخونمت. حالا هم هر چی میگردم پیداش کنم انگار خبری ازش نیست که نیست.
باز هم بگذریم، فکر میکنم حرف زدن من اونقدری تاثیر گذر نیست، حداقل نه بیشتر از ویدئویی که پایین گذشتم. یه نگاهی بندازین و تا آخر نگاه کنین. مفیده. شرمند که فارسی نیست، زبان امپریلیستی انگلیسی همه چیز رو تحت شعاع خودش در آورده
روز جهانی حقوق بشر، با تاخیر، ایی.... مبارک؟! بدرود؟! به یاد باد؟
این هم لینک ویدئو